فرق ما با ژاپنی‏‏‌ها چیست؟

علی یکه‏‏‌فلاح/فعال صنعتی

در عصری که صنعت به یکی از پایه‌‌‌های امنیت ملی تبدیل شده و زنجیره تامین درون کشورها ماهیتی ژئوپلیتیک پیدا کرده است، سیاستگذاران ایرانی کمر به نابودی قطعه کشور بسته‌‌‌ و از طرق مختلف، از تامین مالی تا فضای کسب‌وکار را دچار نوسان و تشویش کرده‌‌‌اند. این صنعت که زمانی به‌تنهایی ۶درصد از تولید ناخالص داخلی ایران را تشکیل می‌داد و یکی از بسترهای پویای به‌کارگیری کار و سرمایه ایرانی بود، امروز به وضعیتی دچار شده که نظاره‌‌‌گر پیروزی بازیگران ناآزموده و بی‌‌‌توجهی به منافع ملی است؛ عامه مردم نیز توجهی به مرگ برندهای ملی و واحدهای صنعتی باسابقه ندارند.

تصور کنید در شرایطی راه واردات قطعه به ایران باز شده که در اقتصادی باز نظیر آمریکا به دلیل فهم دقیق از اهمیت راهبردی صنعت قطعه، کمک‌‌‌ یا وام‌‌‌های چند صد میلیونی و چند میلیارد دلاری به قطعه‌‌‌سازان و تامین‌‌‌کنندگان بزرگ نظیر اینتل داده می‌شود تا بنیه صنعتی کشور از بین نرود. فرهنگ عامه نیز در این قبیل کشورها با داشتن درک دقیق از اهمیت برندهای ملی، خرید محصولات ملی را رواج می‌دهد. در ژاپن که قضیه کلا متفاوت است و به‌جز فرهنگ تعاون، پشتیبانی و همکاری برای توسعه ملی و موفقیت جمعی، علاقه به برندهای ملی یک داستان واقعی و جدی است. در این کشور، صنعت به‌عنوان مهم‌ترین پایه قدرت ملی ژاپن، شدیدا توسط دولت مراقبت و محافظت می‌شود؛ تا جایی که اخیرا کار به اعطای میلیون‌‌‌ها دلار کمک بلاعوض به ۵۰شرکت بزرگ که زنجیره تامین آنها در خارج از ژاپن قرار دارد، کشیده شده تا آنها شبکه تامین‌‌‌کنندگان خود را در داخل کشور توسعه دهند.

گزارش اخیر گلوبال آلرت ترید که بازوی پایش تحولات صنعتی صندوق بین‌المللی پول است، نشان می‌دهد که شرکت قطعه‌‌‌ساز SUMCO که ساخت چیپ و واحدهای کنترل را برای محصولات هیبریدی و الکتریکی صنعت خودروی ژاپن در سطحی گسترده انجام می‌دهد، از سوی دولت ژاپن با یک بسته کمک مالی ۵۳۰میلیون دلاری تقویت شده است. دلیل این موضوع نیز اهمیت اقتصاد و صنعت برای دولت ژاپن است. در این کشور اساسا سیاست در خدمت اقتصاد است تا با خلق شغل، تولید ثروت و تولید محصولات صادراتی، خلاقیت فرهنگی و دانشی ملت ژاپن به اقصی‌‌‌نقاط زمین صادر و رفاه عاید جامعه ژاپن شود. همین موضوع نیز راز تفاوت عمده ما و ژاپنی‌‌‌هاست. آنها برای خلق قدرت ملی راهی را برگزیده‌‌‌اند که در آن فعالان اقتصادی و صنعتی با خیال آسوده به سرمایه‌گذاری، تحقیق و توسعه، تولید و تجارت مبادرت ورزند، حال آنکه در ایران در دهه‌‌‌ها و چه‌بسا سده‌‌‌های گذشته، اقتصاد در خدمت سیاست بوده و هست؛ موضوعی که موجب شده است تا امروز به‌واسطه آنارشی محیط قدرت بین‌المللی و تحولات منطقه‌‌‌ای، نااطمینانی به بخش جدایی‌‌‌ناپذیر حیات صنعتگران و کارآفرینان ایرانی تبدیل شود.

نکته عجیب اینجاست که در شرایطی که سیاستگذار پیوسته از تنگنای ارزی یا حمایت از تولید ملی سخن می‌‌‌راند، عملی عکس را انجام می‌دهد. به نظر می‌رسد سیاستگذاران اقتصاد و صنعت در ایران پس از آباد کردن خانه خودروسازان و بالا آوردن زیان‌‌‌های چندصد‌هزار میلیارد تومانی، قصد دارند صنعت قطعه را نیز برای همیشه از دور خارج کنند؛ اقدامی که نتیجه آن چیزی جز خروج سرمایه، افت رفاه ملی، کاهش توان صنعتی و نزول قدرت ملی نبوده و نیست. چه خوب اگر امروز دولت در ایران برای تغییر سیاست‌‌‌ها مسیر توسعه صنعتی را فراهم کند، صنعتگران ما نیز مسیر ارتقای کیفیت و بهره‌‌‌وری را در پیش گیرند و از آن سو جامعه و مردم نیز در یک کنش متقابل، راه را برای بازگرداندن محصولات بومی صنعتی به صدر تقاضای عامه باز کنند. ژاپن بیهوده ژاپن نشد، ما نیز بی‌‌‌دلیل در این نقطه قرار نداریم.

منبع: روزنامه دنیای اقتصاد